سخنان فلورانس اسكاول شين-سری اول
سخنان فلورانس اسكاول شين-سری اول
رهنمودهاي مشخص را بطلبيد تا كامياب گرديد.
جايي كه راه نيست خداوند راه مي گشايد.
تمام موفقيت هاي عظيم بر پايه ي شكست بنا شده اند.
خداوند راهها و چاههايي دارد كه تو را حيران خواهد كرد.
فقط كارهاي جسورانه به حساب مي آيند.
هر انساني با آگاهي كامل به آيين عشق، پا به اين سياره ي خاكي مي گذارد. مشكل شما هر چه باشد، امتحان محبت است. اگر بتوانيد از راه محبت در اين آزمايش پيروز شويد، مسأله شما حل خواهد شد. اگر نه، آنقدر به درازا خواهد كشيد تا از راه محبت، مسأله خود را حل كنيد. زيرا مشكل شما مجالي براي تشرف به آيين عشق است.
زندگي، بازگشت انديشه ها، گفتارها و كردارهاي ماست كه دير يا زود به ما باز مي گردد.
خداوند بخشاينده است و انسان، دريافت كننده.
قدرت شكست ناپذير خدا هر مانعي را از سر راه بر مي دارد.
همه ي امور مهم به دست كساني انجام پذيرفته است كه از آرمانهاي بزرگ خود دست نكشيده اند.
جايي هست كه جز تو هيچ كس آن را پر نمي كند و كاري هست كه جز تو هيچ كس قادر به انجامش نيست.
خدا به زمان نياز ندارد و هرگز دير نمي كند.
هر آنچه از آدمي در سخن يا كردار، آشكار شود يا بروز كند، به خود او باز خواهد گشت؛ و هرچه بدهد، باز خواهد گرفت.
هر آنچه آدمي به گونه اي ژرف، احساس، يا به روشني مجسم كند، بر ذهن نيمه هشيار اثر مي گذارد و مو به مو در صحنه ي زندگي پديدار مي شود.
جز ترديد و هراس، هيچ چيز نمي تواند ميان انسان و بزرگترين آرمانها يا مرادهاي دلش، جدايي بيفكند.
زماني كه آدمي بتواند بي هيچ دلهره اي آرزو كند، هر آرزويي بي درنگ برآورده خواهد شد.
ترس، تنها دشمن آدمي است.
اگر كسي در پي كاميابي باشد، ولي شرايط را براي شكست فراهم كند، دچار همان شرايطي خواهد شد كه براي آن تدارك ديده است.
بيشتر، پيش از كاميابي بزرگ، انديشه هاي عذاب دهنده مي آيند.
هر موهبت والا و دلخواهي، پيشاپيش، چشم براه انسان است؛ بادا كه آدمي آن را بازشناسد.
انسان، تنها آن چيزي را مي تواند به دست آورد كه خود را در حال ستاندن آن ببيند.
هر انساني دارنده ي آن سرزميني است كه با چشم رؤيا مي بيند.
كسي كه از نفوذ سخن باخبر است، به هنگام گفتگو، دقت بسياري به خرج مي دهد.
اگر انسان براي كسي، بدبختي بخواهد، بي گمان، بدبختي به سراغ خود او خواهد آمد و اگر بخواهد به كسي كمك كند تا به كاميابي برسد، همانا راه كاميابي خود را هموار كرده است.
در بازي زندگي، محبت و نيك خواهي بر هر تدبيري پيروز مي شود.
تنها دشمنان انسان، در درون خود او هستند.
شگفتا كه اگر آدمي براي كسي بركت بخواهد، توان آزار رسانيدن را از او خواهد گرفت.
خيرخواهي انسان نيك خواه، پيرامون او، هاله اي بزرگ از پشتيباني مي آفريند.
تا خود را توانگر احساس نكني، توانگري ات آشكار نخواهد شد.
به محض آرام شدن دريا، كشتي هاي انسان از راه مي رسند.
تا زماني كه آدمي در برابر شرايطي پايداري كند، آن را به سوي خود خواهد كشيد.
هر وضعيت ناهماهنگ، نشانه ي ناهماهنگي در درون خود آدمي است.
اگر در باطن انسان، ذره اي واكنش هيجاني نسبت به شرايط ناهماهنگ وجود نداشته باشد، آن شرايط براي هميشه از سر راه او كنار مي رود.
چه بسيار پيش آمده كه آدمي با ديدن بديهاي خود در ديگران، شفا يافته است.
زندگي، يك آينه است؛ و ما در ديگران، بازتاب چهره ي خودمان را مي بينيم.
گذشته و آينده، دزدان زمان هستند.
انسان بايد رها در لحظه [ =دم ] زندگي كند.
آدمي، تنها آنچه را كه مي دهد، باز مي ستاند. بازي زندگي؛ بازي بومرنگها است.
هر اندازه دانش آدمي بيشتر باشد، مسئوليت او افزونتر مي گردد.
انسان، تنها مي تواند آن باشد كه خود را چنان بيند؛ و تنها مي تواند به جايي برسد كه خود را در آنجا ببيند.
به محض اينكه انسان از قانون پيروي كند، قانون به فرمانبرداري از او درمي آيد.
مهمترين گام براي رسيدن به خواسته، نخستين گام يا "درست خواستن" است.
براي شفاي تن بايد روح را شفا داد.
آنگاه كه انسان، تصوير تنگدستي را از صفحه ي هشياري خود بزدايد، فرمانرواي "دوران طلايي" خواهد بود و هر آرزوي درست دلش برآورده خواهد شد.
تا زماني كه در جاسنجاقيت، كبريت سوخته افتاده باشد، توانگر نخواهي شد.
قانون، همواره پشتيبان كسي است كه بي باكانه، ولي خردمندانه خرج مي كند.
اگر كسي وانمود كند كه دارا و كامياب است، ميوهاش را در زمان آن درو خواهد كرد.
تا زماني كه انسان، هرچه ترس را از ذهن نيمه هشيار خود نزدايد، او را شادي و آرامشي نيست.
ترس تو است كه شير را درنده مي كند.
عشق راستين از خويشتن، آزاد است و از هرچه ترس، رها.




